2008/03/24

2.0 Mega Pixels


نگارنده نه پولي براي خريد يك دوربين خوب دارد نه نيازي به اين‌كار مي‌بيند (حداقل تا وقتي كه پول‌اش را داشت) اين است كه عكس‌هايي با يك دوربين 2 مگاپيكسلي كه آن هم به تلفن همراه‌اش تعلق دارد نه خودش، مي‌گيرد و اين‌جا به اشتراك مي‌گذارد.

2008/03/22

Polly wants a drawing[1]:Lauren Nassef


خانم Lauren Nassef طراحي‌هاي ساده و زيبايي دارد كه روزانه در سايت‌اش مي‌گذارد.

به كسي كه نبود

مرد رو به تنهايي كرد كه هيكل گنده‌اش تك پنجره‌ي اتاق را كور كرده بود. به چشمان ِ تنهايي زل زد و مضطرب گفت : «حداقل بگذار نور تو اين اتاق لعنتي بياد، سايه‌ات را بردار كه سرمازده‌ام» تنهايي دستي به صورت‌اش كشيد ، جوري به مرد خيره شد كه مرد نظم ضربان‌اش را گم كرد. تنهايي گفت:«اگه الان بخواي برم ، حرفي نيست اما طاقت‌اش رو نداري» مرد چشمان‌اش را تنگ‌تر كرد و سراسيمه فرياد زد «فقط برو، ار ريخت نحس‌ات خسته شده‌ام» تنهايي سگك كمرش را يك سوراخ جلوتر برد و آهسته به راه افتاد. با هر قدم‌اش امواج نور چون هيولايي خشمگين بر پيكر مرد مي‌تابيد و او مرگ را نزديك يافت.

2008/03/19

تبريك سال نو يا چيزي شبيه‌اش








2008/03/18

سال ششم ؛ نوروز 1387


لغو امتياز هفت ، آن هم درست در آخرين روزهاي سال نه انصاف بود و نه جوانمردي كه هر دو واژه‌هايي گمشده در اين سرزمين شده‌اند. يكي ديگر از دلخوشي‌هاي كوچك‌ زندگي‌ام ممنوع شد تا عقده‌اي به عقده‌هايم و بغضي به بغض‌هاي خفته‌ام اضافه شود.

2008/03/15


هنوز دقيقن متوجه نشده‌ام منظور رزنر را از نسبت دادن ريا و بي‌صداقتي به ريديوهد و تام يورك. اصل ِ گيرش به كيفيت آلبوم است كه ديجيتال پخش شد. و البته شايد به خاطر اينكه تام يورك مثل او درباره‌ي ميزان فروش آلبوم لاف نزد. و البته پشت همه‌ي حرف‌هاي رزنر و حمله‌اش به ريديوهد يك‌جور تبليغ آلبوم ارواح بود و دعوت به دريافت‌اش از سايت رسمي NIN. هر چه كه بود مقداري كدورت خاطر ما را موجب شد.
بخش اول از Ghosts I-IV را مي‌شود با كمي تشريفات ، مجاني از سايت‌شان دريافت كرد.

2008/03/14

گوشه‌اي از بهشت


اولين ترجمه‌ي يك دوست ِ خوب ِ ايراني-فرانسوي است. خيلي وقت بود كه مي‌خواستم اين‌جا بهانه‌اي باشد براي اشتراك‌اش .







چتر
باران شديدي مي‌باريد
او بدون چتر راه مي‌رفت
من يكي داشتم . احتمالن دزدي ، همان صبح از يكي از دوستانم
دوان دوان به كمك‌اش رفتم
به او پيشنهاد پناه دادم
در حالي‌ كه صورت بچه‌گانه‌اش را خشك مي‌كرد
با صدايي آرام گفت آري

گوشه‌اي زير چتر در ازاي گوشه‌اي از بهشت
در او چيزي مثل فرشته‌ها بود
گوشه‌اي زير چتر در ازاي گوشه‌اي از بهشت
قسم ، در اين مبادله بازنده نبودم

قدم زنان ، چقدر شيرين بود
گوش سپردن با هم به آواي زيباي آب آسمان روي بام چترم
دلم مي‌خواست بدون توقف ببارد ، مثال طوفان نوح
تا او را زير پناهم نگه دارم
چهل شب ، چهل روز

گوشه‌اي زير چتر در ازاي گوشه‌اي از بهشت
در او چيزي مثل فرشته‌ها بود
گوشه‌اي زير چتر در ازاي گوشه‌اي از بهشت
در اين مبادله بازنده نبودم ؛ قسم

احمقانه حتي زير رگبار
راه‌ها به جايي ختم مي‌شوند
به زودي راه‌اش در افق ديوانگي‌ام
به سدي بدل شد
بايد كه تركم مي‌كرد ، پس از سپاس
كوچك‌اش مي‌ديدم كه به آرامي سوي فراموشي‌ام مي‌رفت

2008/03/11

Passion for an Artist

Quentin Blake is one of Britain's most famous children's illustrators, with over 300 books published and still working into his 70s. Hogarth Brown is a young artist with no books (so far) but a passion for the artist he has never met ... until now
[+]