2008/04/30

Polly wants a drawing[5]: Jorg Block

طراحي‌ و تصويرسازي‌ آقاي يورگ بلاك (Jorg Block) كه اصليتي آلماني دارد و در هامبورگ تحصيل مي‌كند به مقدار قابل توجهي كافئين دارد و شايد يكي از دلايلي باشد كه شب‌هاي گذشته مانع از نفوذ خواب به چشم‌هايم شد. او برنده‌ي تصويرسازي ديجيتال جايزه Adobe در سال 2007 هم هست.

Covers art: Jorg Block


© Jorg Block

Youth without money

اين اصلا درست نيست كه چون حالا بيكارم و درس‌ام هنوز تمام نشده و بابام هم مثل باباي تو در كار ساختمان سازي نيست و مغازه‌اي ان‌طور كه تو هديه گرفتي براي كسب‌و‌كار پيش‌كش نكرده، برگردي و بگويي "من با پولي كه دارم مي‌تونم چهارتا خانواده مثل تو رو بچرخونم" بعد هم مسخره‌ام كني كه هنوز از بابام پول مي‌گيرم. ناچارم خُب.

2008/04/28

استريت ارت: اسلو

Walkman: Death Cab for Cutie

آلبوم تازه‌ي Death Cab for Cutie آن‌طور كه سايت رسمي‌شان نوشته سيزدهم مي منتشر خواهد شد و عنوان‌اش Narrow Stairs است كه ظاهرا آلبوم خوبي از آب‌ درآمده و گروه نسبت به موفقيت‌اش خيلي اميدوار است.
آهنگ Lightness را از آلبوم Transatlanticism انتخاب كردم كه در سال 2003 منتشر شد.









2008/04/25

studio2+: 1

Polly wants a drawing[4]: Subway .Pol

مترو كلن محل جالبي است. متنوع است و تا وقتي كه به حد خستگي نرسيده باشي، سرگرم كننده.
Michal Tatarkiewicz كه خب فقط تلاش براي خواندن فاميلي‌اش كمي از انرژي‌ام را گرفت طرح‌هاي جالبي دارد كه ابعادشان هم به اندازه‌هاي واقعي نزديك (يا منطبق) است يا حداقل حدس مي‌زنم اين‌گونه باشد. اين آقاي 28 ساله كه لهستاني است متاسفانه سايت ندارد و تنها راه دسترسي به كارهاي‌ او پروفايل ماي‌اسپيس‌‌اش است. و همان‌طور كه مي‌دانيد در ايران اين سايت مسدود شده و بايد دنبال راه‌هاي فرعي بود.

2008/04/24

specimen

©Fred Einaudi

Reaction

از سر ناچاري رو به آن دخمه‌ي تاريك ِ بدبو دست به كمر ايستاد و گفت "تا كِي تو خيال مي‌خواي زندگي كني". سال‌ها است كه به آن دخمه سر مي‌زند و منتظر مي‌ماند تا صدايي لرزان از آن داخل ِ تاريك برآيد كه دوست‌ات دارم.

Requiem for a Dream

I'm somebody now, Harry. Everybody likes me. Soon, millions of people will see me and they'll all like me. I'll tell them about you, and your father, how good he was to us. Remember? It's a reason to get up in the morning. It's a reason to lose weight, to fit in the red dress. It's a reason to smile. It makes tomorrow all right. What have I got Harry, hm? Why should I even make the bed, or wash the dishes? I do them, but why should I? I'm alone. Your father's gone, you're gone. I got no one to care for. What have I got, Harry? I'm lonely. I'm old.[+]







2008/04/22

das habe ich gar zu germ

Tatzu Nishi

حيف است از چشمان‌تان- يكي از ورودي‌هاي خوراك روح‌تان - ديدن ِ پروژه‌هاي تاتزو نيشي را دريغ كنيد. همراه شويد با نگارنده‌ي اين متون و قهوه‌اي در كافه مون رايدر بنوشيد يا شام‌تان را زير نور يك چراغ خياباني ميل كنيد.

Cafe moon rider













mir ist seltsam zumute














2008/04/21

Music for one apartment

خيلي وقت بود مي‌خواستم اين ويديو را لينك كنم.

2008/04/20

Polly wants a drawing[3]: Yanis le Cunff

ببينيد چطور مجموعه‌اي از طراحي‌هاي آقاي يانيس له‌كانف
(Yanis Le Cunff) با حوصله و ظرافت و تكنيك 16 بخش ديدني را تشكيل داده و رمز و رازي كه ميان‌شان به دقت گذاشته تا سرگرم شويم و لذت ببريم و افريني به سمت خالق‌اش پرتاب كنيم.

Covers art: Stanley Donwood

همكاري دو نفره‌ي دانوود و يورك در اين همه سال جذاب است. تمامي پوسترها و جلد سي‌دي‌هايي كه نشانه‌اي ديداري براي مخاطبان ريديوهد شده و مثلا براي من شخصا تصور ديدن جلد آلبومي از ريديوهد كه ردپاي دانوود را نداشته باشد عجيب است.
استنلي دانوود اسم مستعار نويسنده و هنرمند انگليسي دن ريك‌وود است كه بيشتر به خاطر همكاري نزديك‌اش با تام يورك شناخته شده است. در واقع تحصيل مشترك آن‌ها در اين دانشگاه باعث و باني اين آشنايي شده. ارتباطي كه ادامه يافت و در سال 2002 به گرفتن گرمي براي امنيزياك منجر شد. اضافه كنم كه كاور در رنگين‌كمان‌ها هم حاصل همكاري اين دو است.

Time [2]

به حساب قانون‌ دنيا بگذارم يا بدخلقي ِ عقربه‌هايي كه مي‌چرخند و روزهايي كه مي‌گذرند و لحظه‌هايي كه گاه بي‌رحمانه به خاطره مي‌پيوندند. اينكه بابام با رنگ‌هاي چيني ، سفيدي موي‌اش را مي‌پوشاند و مي‌گويد وقتي سفيدي‌شان را مي‌بينم حس خوبي ندارم يا مامانم كه هر روز بايد غصه‌ي دو بچه‌اش را بخورد كه چه خواهند كرد و چه خواهند شد و خوب مي‌دانم كه عددي نشده‌ام كه تسكين دردهاي كشيده‌اش باشم يا سپاسي براي جواني‌اي كه گذاشت. اين‌ها را اين‌جا مي‌نويسم براي آينده‌ي خودم صرفا، اگر روزي دوباره مرورشان كردم و احتمالا باز هم با خاطري كدر از اينكه روزها چه زود مي‌گذرند. شايد اگر روزهاي رفته چون پتكي سنگين بر سرم نمي‌آمدند يا تيك‌تاك ساعت كه گاه سوهان روح است و اعصاب، آزادم مي‌گذاشت اين‌ها را نمي‌نوشتم. حقيقت است ديگر. بچه‌گانه است آرزوي توقف زمان.
امروز موهاي بيچاره‌ام را نه به قيچي كه به ماشيني سپردم تا هم خودم هم اين سر زبان‌بسته نفسي بكشد. آخرين باري كه چنين كرده بودم برمي‌گردد به آن وقت كه يادم نيست كِي بود و خيلي وقت پيش بود.

2008/04/18

استريت ارت: بوستون

2008/04/17

Two fast-fingered

© Enda Casey
پيشنهاد واكمن كافئين امروز شنيدن موسيقي اكوستيك رودريگو و گابريلا (Rodrigo y Gabriela) است. زوجي مكزيكي كه انتشار آلبوم‌شان در سال 2006 چارت ايرلند را تكان داد. دو قطعه‌اي كه به صورت كاور و اجراي اكوستيك از شاهكار لدزپلين Stairway to Heaven و هم‌چنين Orion از متاليكا در اين آلبوم است، فوق‌العاده‌اند.
-Stairway to Heaven







موسيقي‌شان را نوعي تلفيق مي‌دانند كه ساختاري راك با هارموني و ريتم لاتين دارد. به يوتيوب هم سري بزنيد. سرعت و هنري كه انگشتان به خرج مي‌دهند، تماشايي است. رودريگو و گابريلا كمتر از دو ماه ديگر در لندن اجرا خواهند داشت.
-Orion






2008/04/16

Polly wants a drawing[2]: James Gulliver Hancock


آقاي جيمز گاليور علاوه بر كلي كار كه قبلا مي‌كرده شروع به يادگيري ترومپت كرده ، تويين پيكز تماشا مي‌كند و به همراه دوست‌اش ، لنكا ، به استوديو مي‌رود تا او را در ضبط آهنگ‌اش همراهي كند. بعد از كار با آقاي ميلر فرصت پيدا مي‌كند دقيق‌تر صندلي‌ها را ببيند و آماده‌ي 12x12 مي‌شود تا يكي دو ماه ديگر به سيدني برود و البته دوچرخه‌اي هم دارد كه گاهي مدل طراحي‌اش مي‌شود. طراحي‌هاي آقاي جيمز دوست داشتني هستند.

انيميشن : تايسون ايبل

اين‌جا چند پروژه انيميشن از تايسون را خواهيد ديد كه بيست و يك ساله است و در نيوزيلند زندگي مي‌كند. كارش را با انيميتور كه يك نرم‌افزار رايگان است شروع كرده و حالا كلي در تري‌دي مكس تجربه دارد.

Idin's Daughter

2008/04/13

One Minute Sculptures



© Erwin Wurm

استفاده از مدل‌هاي زنده در كارهاي اروين وُرم قابل توجه است. در كل بازي ِ هوشمندانه‌اش با اشيا و چيزهايي كه در اطراف همه‌ي ما هست. چيدماني كه گاهي قيافه‌ي مضحك به خودش مي‌گيرد. آثار اين هنرمند اتريشي كه بيشتر با پروژه‌ي ماشين‌هاي تپل‌اش شناخته شده ، نوعي تقابل با فرم و عادت‌هاي غالب چشمي و ذهني است. او سال 2006 براي بازگشايي نمايشگاه‌اش خانه‌اي را روي بام موزه قرار داد. در اين ويديو مي‌بينيد كه چگونه اين كار انجام شده . شايد تمايل به كاري مشابه داشته باشيد.

2008/04/10

I am Supertramp

Rather than love, than money, than faith, than fame, than fairness... give me truth.[+]








+ Eddie Vedder: No Ceiling

2008/04/07

استريت ارت: واشنگتن دي‌سي



انقدر بهانه براي لذت بردن در سايت آقاي مارك هست كه لب به تحسين باز كنيد و از تماشاي خلاقيت بشر حيرت‌زده بمانيد.

آگهي: ؟

2008/04/05

نقاشي + لينچ


در همان روزهاي اول بهار ، وقتي صحبت از لينچ و آثارش شد ، دوستي از نمايشگاهي گفت كه چند وقت پيش از آثار نقاشي لينچ در فرانسه برپا بود با همان سورئال‌هاي خاص‌ خودش كه چه در عكس‌ها و چه در نقاشي‌ها مرز ديوانگي‌اش پيدا نيست. دليل بسته بودن اين سايت را هنوز نفهميده‌ام اما اگر امكان دسترسي داريد ، مجموعه‌اي از كارهاي لينچ را اينجا خواهيد ديد + اين‌ها




راستي دي‌وي‌دي گرفته‌ام شامل چندفيلم كوتاه لينچ كه سال 2002 منتشر شده بود و به نظر ناياب مي‌آمد و خوشحالم كه تكثير شده يا حداقل براي من پيدا شده! و اين‌كه فصلنامه‌ي سينما و ادبيات شماره‌ي بهار را از دست ندهيد. نيم‌ويژه نامه‌اي است درباره‌ي ديويد لينچ و سينماي مستقل كه در كنار ديگر نوشته‌هاي اين فصلنامه حال و هواي دل‌پذير به آن داده. متاسفانه سايت اين نشريه روي شماره زمستان مانده و هنوز به‌روز نشده است.

2008/04/04

Model Your World


دوستان معمار ، چنين دست‌پختي آن هم بعد از يك ساعت سروكله زدن با گوگل ‌اسكچ‌اپ را بايد عفو كنند . برنامه‌ي جالبي است . اجازه‌ي طراحي هم در محيط دو بعدي و هم سه بعدي را مي‌دهد و اگر مثل من در معماري بي‌سواد نباشيد خيلي بهتر و راحت‌تر مي‌توانيد مدل ساختماني‌تان را بسازيد و حتي در اين رقابت هم شركت كنيد. اگر به صفحه دانلود گوگل اسكچ‌اپ برويد و در ايران هم باشيد اجازه‌ي دانلود نداريد و خب تحريم كه شاخ و دم ندارد. اين گره هم بازشدني است اگر از لينك زير براي دانلود استفاده كنيد.
Download Google SketchUp 6.4

2008/04/02

رويايي عميق در بيداري


در موسيقي پست راك ، سيگاروس در ايران شناخته شده‌تر است. همين سيگاروس اتفاقاً من را به سمت موسيقي ِ چند نفر كشاند تا در بازي‌شان شريك شوم. بازي با ريتم ، هارموني و ملودي كه گاه به نتايجي قابل توجه مي‌رسد.
"البوم ليف" (The Album Leaf) كه تجربه شخصي جيمي لوال است نمونه‌اي خوب از پروژه‌هاي نوگرا در راك و موسيقي الكترونيك است. در مقدمه‌ي مصاحبه‌اي كه سين‌استار پارسال با لوال كرده بود ، آمده بود كه اگر تا به حال موسيقي البوم ليف را نشنيده‌ايد معني‌اش اين است كه هرگز روياي عميقي در بيداري هنگام شنيدن موسيقي نداشته‌ايد. و اينكه يادتان مي‌رود كه كجا هستيد و اين‌ها. البته اگر پيازداغ به اين زيادي نباشد و از اغراق‌اش كم كنيم ، باز موسيقي لوال ارزش بارها شنيدن را دارد. در اين ويديو اعضاي گروه را مي‌بينيد كه مشغول كار بر روي آلبوم Into The Blue Again بودند كه سال 2006 منتشر شد و حرف‌هاي جيمي لوال درباره‌ي ساخت اين البوم.
+ Album Leaf | The Light: