2008/05/25

Lens: Michael Kellenter

يك زماني خواب ديدم در جايي مثل اين گم شده‌ام. آن دورها دختري بود كه انگار مي‌شناختم‌اش يا فكر كردم كه بايد بشناسم. قدم‌هايم به سمت‌اش بود اما او دور مي‌شد.وقتي به كلبه رسيدم ديگر نديدم‌اش. خسته شدم. انگار از اول هم نبوده. در نيمه باز بود و به داخل رفتم. خودم را ديدم كه روي كاناپه‌اي كهنه و مستهلك خوابيده‌ام.

No comments:

Post a Comment