2008/05/12

Sweet Suffering

قصرهاي يخي‌ام آب شده‌اند
آرزوهايم همچو جويبارها جاري گشته‌اند
از همه‌ي آن‌چه دوست مي‌داشتم
تنها آسماني آبي
و چند ستاره‌ي پريده‌رنگ به جا مانده است
باد به آرامي در ميان درختان مي‌وزد
آرامش تهي
درياي خاموش
كاج پير
بيدار ايستاده
به ابر سفيدي مي‌انديشد كه در روياهايش بوسيده بود
{سرزميني كه وجود ندارد | گزيده‌ي شعرهاي اديت سودرگران-نامدار ناصر}

No comments:

Post a Comment