قصرهاي يخيام آب شدهاند
آرزوهايم همچو جويبارها جاري گشتهاند
از همهي آنچه دوست ميداشتم
تنها آسماني آبي
و چند ستارهي پريدهرنگ به جا مانده است
باد به آرامي در ميان درختان ميوزد
آرامش تهي
درياي خاموش
كاج پير
بيدار ايستاده
به ابر سفيدي ميانديشد كه در روياهايش بوسيده بود
{سرزميني كه وجود ندارد | گزيدهي شعرهاي اديت سودرگران-نامدار ناصر}
2008/05/12
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
No comments:
Post a Comment