2009/04/08
are u there
بگذار بار ديگر گويم. مَست. دردي رخنه كرده در اين وجود. تن را جدا كنيم كه در روحم حل شدهاي. در هياهوي اين روزمرگي. در شلوغي رخوتبار زندگي. چشمان تو، خيال ِ بهشت. گم شدن در رويا. جاري در زمان. چون ترانهي اكنون. چون چشمك ستاره.