2007/12/11

مامان من پيف دارم

باز جاي شكرش باقي است ، جايي كه دوست‌اش مي‌داريد يا فكر مي‌كنيد دوست‌اش داريد ، هنوز دچار 360ايسم نشده هرچند تمام فاكتورهاي ايران كنوني را دارد. گمان مي‌كنم اگر باشد هستند كساني كه جلوي City بنويسند Elahie و قيافه Fine Art بگيرند به خودشان باشد كه "تفاوت" را القا كنند . رودخانه هم‌چنان مي‌رود ، مي‌رود و مشتاقيد كه همراه‌اش شويد. نقاب‌تان را به صورت مي‌زنيد و نقش‌تان را بازي مي‌كنيد و همه بازيگراني قابل هستيد. كافي‌ست جايي ، در گوشه‌اي ، كسي بگوزد تا همراه‌اش شويد يا تسيبح گوييد و ستايش . و هم‌چنان "زن" مهم‌ترين دغدغه‌ مردان است و البته رابطه‌ي خروس و مرغ يا نزاع چند سگ نر بر سر ماده‌اي . گوش چشمي كافي‌ست تا چنان نيش‌تان باز شود و لب به مدح باز كنيد چه‌ها و چه‌ها و در آخر ، حتي تويي كه نقش‌ات "مردي كه دنيا را فروخت" ، است به يك ارضاي كامل مي‌انديشي. و شماها كه تخصص‌تان مرزبندي‌ست و "خوب‌ها" را از "بدها" جدا مي‌كنيد ؛ "حقيقت" مي‌سازيد آن‌طور كه دوست مي‌داريد غافل از اين‌كه حقيقتي نيست كه آشكار شده باشد جز منبعي كه حيات‌مان از اوست. همه‌ي آدم‌ها فكر مي‌كنند كه مي‌فهمند و فهمي كه نسبي‌ است در پايان نفهمي است و فقط به بازي‌تان كمك مي‌كند و رودخانه‌اي كه همراه‌اش مي‌رويد و دايره‌ي محدودي از مردم كه از شما بتي ساخته‌اند.ژست ِ"من بايد نشان دهم هاي هستم" ديواري است كه دورتان كشيده‌ايد . بدبيني كامل مردي كه نيازي به بده بستان‌هاي‌تان ندارد ، تصويري است از جايي كه به اتفاق بلاگستان صداي‌اش مي‌زنيد و خوشبختانه نيمه‌ي پري هم هست هنوز اگر آن هم به توهم نرود.

1 comment:

Anonymous said...

Hi Deary,
who is "perfect man" that blogestan is calling him?!
...
& the photo that you insert above is realy beautiful and dreamful.

Post a Comment