2008/05/19

Frozen Grand Central

آن لحظه را دوست داشتم كه وقتي با تلاشي زايدالوصف، بي‌محابا به سمت‌ام مي‌دويد تا دست‌اش را به نحوي به بدنم برساند مفتخر به گفتن استْپ مي‌شدم و او مثل تشنه‌اي كه تا سراب دويده از خستگي لحظه‌اي مي‌ايستاد و نااميد به ما كه هر يك با گفتن اسم ماشين يا كارتوني چون جسمي منجمد مي‌ايستاديم، نگاه مي‌كرد.
خاطره‌ي مبهمي هم دارم از زماني كه براي سرگرم‌‌ شدن ناچار به دويدن دور اتاقي همگام با موسيقي مي‌شديم كه اگر جناب داور قطع‌اش مي‌كرد هر كس بايد در جاي خودش منجمد مي‌شد و حركت اضافي مساوي با خروج از بازي بود.
اين همه اسمان و ريسمان را به هم بافتم كه بگويم ديدن اين ويديو لذت‌بخش بود. بيشتر از دويست ادمي كه در گرند سنترال نيويورك در يك زمان خشك مي‌ايستند. انگار منجمد شده باشند و مردمي كه قيافه‌شان علامت سوال مي‌شودو ...
+

2 comments:

Anonymous said...

khaili bahaleeeeeeeeeeeee in!

Anonymous said...

subway-life جالب بود.
ممنون از معرفي ش.

Post a Comment