2008/07/18

لولو

لولو آمد. پرسيد مي‌ترسي؟ سرم را بالا گرفتم و گفتم نه. نمي‌ترسم. بعدش خوابيدم. خواب ديدم لولو من را با خودش برد. مستي بي‌پايان. لولو گرم بود. دستم را گرفت. دست‌اش را نديدم. آزاد بودم. بيدار شدم. لولو نبود.

No comments:

Post a Comment