2008/08/12
تابستان
ميداني، خيلي چيزها از آنجا نشات ميگيرد كه درست وقتي تو عروسكهاي رنگينات را ميشمردي، وقتي كه مامانت مواظب بود خاكي نشوي، و بعد كه گرماي تابستان را در استخر ويلاي پدري به مسخره گرفتي، من، شلوارم روي زانو وصلهاي داشت كه اديداساش را اشتباهي نوشته بودند، از همان گردهاي مسخرهي سورمهاي كه مامانجون با مهرباني برايم ميدوخت. تيلههايم، آنها كه كثيفتر بودند براي قمار فردا صبحاش اماده ميكردم و تميزها را با وسواس به آغوش جعبهاي كوچك ميسپردم. دستهايم خاكي بود، افتخارم بردن ِ عكس مارادونا هرچقدر هم تركخورده و پيچ خوردن در تاب موهاي رودي فولر "ايدين" بود.
Labels:
your possible pasts
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
2 comments:
همه چیز از آن جا نشأت می گیرد
اون وصله گردا.افتخار بردن عکس مارادونا.تاب موهای رودی فولر.آدرس خونه مونم اگه بدی دیگه خیالم راحت میشه که داری منو میگی.بی انصاف بگو داری منو میگی.
Post a Comment