در دهههاي 70 و 80 قرن بيستم، با رشد سريع شهرنشيني در ژاپن، مثل هر كجاي ديگر اين كرهي خاكي انسانها طبيعت را فداي سكونتشان كردند. وقتي بود كه جنگل ساياما در توكيو درد نابودي را حس كرد.
1988 هايائو ميازاكي انيميشن همسايهي من توتورو را خلق كرد.
ماجراي دو دختر كوچك كه با توتوروها آشنا ميشوند. موجوداتي فانتزي، اشباح مهرباني كه در دل طبيعت ميپلكند و وقتي كسي حواساش نيست، شاخ و برگ درختان را رشد ميدهند، بزرگتر ميكنند.همه چيز زيباست اما در پس اين همه، ترس و وحشتي حس ميشود. مادر دخترها به دليل بيماري خطرناكي در بستر افتاده. حتي توتوروها هم نميتوانند واقعيت زندگي را پنهان كنند. (دنياي تصوير-ش 158)
دو سال بعد در 1990 ميازاكي بنيادي تاسيس كرد براي حفظ باقيماندهي جنگل ساياما و اسماش را جنگل توتورو گذاشت. سرمايهاي جمع شد تا زمينها، كه در واقع خود صاحب خود بودند، از مالك ديگري خريداري شوند و عدهاي داوطلبانه در نگهدارياش بكوشند.
و حالا هنرمنداني، با پروژهاي از كارهاي هنريشان در تصويرسازي، كتابهاي كميك، انيميشن و از اين دست اين راه را ادامه ميدهند.
2 comments:
خوب اول اينكه من تازه كشفتون كردم .
دوم اينكه از اين مدلاي فال اين لاو و اينا شدم با بلاگتون .
اگه اجازه بدين اضافتون كنم به ليستم؟
لي لي
شما به یه بازی وبلاگی دعوت شدید:مهمترین اتفاق خارق العاده ای که تو زندگیتون اتفاق افتاده و می تونین اسمشو معجزه بذارید رو بنویسید .و از پنج نفر دیگه هم دعوت کنید.
Post a Comment