
از تصادف است كه بعد از چهلوپنج سال خاك خوردن در ارشيو كلمبيا ركوردز و بعد ميان خرتوپرتهاي يك عكاس، صداي جاني كش از بين چند عكس سياه و سفيد بلند شود. فوريه 1959؛ من جاني كش هستم.
چند روز قبل، اگر اين حرفها بود، فكر ميكردي حتما يادبود است. سخنراني در روز مرگ. رو به آسمان ميكردي و آرام ميگفتي 12 سپتامبر. آن پسرك، اسماش چه بود؟ سو، آره اسماش سو بود. هنوز زندهست.
No comments:
Post a Comment