2009/08/31

Extreme

زماني هست، هرچند تعريف نشده كه سقوط، مرز جدايي است. بلند‌تر خواهي پريد وقتي تكه‌اي از زندگي‌ات، همان را كه روي‌اش متمركزي، خالي مي‌شود از تو و تو خالي از زماني كه گذراندي. نبوده يا قرار است باشد، گوشه‌اي ديگر از دنيايت، زماني ديگر. اوج تا بي‌نهايت، مفهوم‌اش گنگ مي‌شود اگر سقوطي را نبيني و بي‌نهايت، كمتر از كوچكترين زمان ِ تعريف شده، كوچكتر از پالسي در مغز، قبل از سقوط است.