2009/09/04

Smile - Phase one

تبسمي كُشنده، چشماني ويرانگر. لذتي فروخفته در اندوه روياي فراموش شده‌ي قلبي خاموش. سوختن برگ‌هاي پاييز بويي جنون‌آميز داشت. باران در روزي آفتابي ميان تَرَك‌هاي انديشه‌ات. صدايت نمي‌كند. فرياد نمي‌زند. به رويا نمي‌رود. افسانه نمي‌گويد. شكاف‌هاي منطق را ببند. آزاري لذيذ. هويتي ويران.