2009/11/03
Laugh
یک عکسی هست از سه سالگیام. پاپیون مشکی و پیراهن سفید مثل آقاها. شاید تلاش کردهاند بخندم تا عکاس موقعیت مناسباش را پیدا کند. در یک قاب پلاستیکی است نزدیک تخت روی میز. کلهمان حسابی گرم شده بود. برای بار چندم بود که گفت از این عکس خوشش میآید. گفتم خیلی تغییر کردهام؟ جواب داد «یه جوری باحاله، داری میخندی. از ته دل میخندی. الان انگار از ته دل نمیخندی.»
Labels:
your possible pasts