2008/08/31
Polly wants a drawing [16]: A chicken growing up
وقتي طرح كشيدن از رشد جوجهاي تازه به دنيا آمده عادت ميشود، مجموعهاش را ميتوانيد جايي جمع كنيد و لذتبخشتر اينكه طرحها را به جوجهي ديروز كه حالا براي خودش مرغي شده نشان دهيد. شايد بهانهاي شود براي توجيه تخمهاي بيشتر.
Labels:
Graphic,
Polly wants a drawing
خاني كه با پيجامه ميگشت - 1
كوچكترين تكهي تاريخ
اسيري در قدرت و حافظهاي كه هيچاش از توست
وقتي از عدل ميگويي، شعورم را كم ميگيري
تويي كه در صفحهي تاريخ گم خواهي شد
اسيري در قدرت و حافظهاي كه هيچاش از توست
وقتي از عدل ميگويي، شعورم را كم ميگيري
تويي كه در صفحهي تاريخ گم خواهي شد
2008/08/29
Ad. Ave [2]: apcc
HELP SMALL ARTISTS TO BECOME GREAT.
Buy prints from famous portuguese artists and help APCC build an art education youth center. You can invest in 35 works of reputation artists at exceptional prices while helping thousands of children develop their artistic skills
Labels:
Advertising
Classic Posters-2
by Beggarstaff Brothers
(British graphic designers, 1893-1899)
+1894
- Why is it that the clouds still hang over you, and you look so sad?
- It isn't that so much, my Lord, it's that I'm too much in the sun.
(British graphic designers, 1893-1899)
+1894
- Why is it that the clouds still hang over you, and you look so sad?
- It isn't that so much, my Lord, it's that I'm too much in the sun.
Labels:
Graphic
2008/08/28
Cardboard Bed
والديني خلاق پيدا ميشوند كه چنين تختي را براي فرزند خود انتخاب كنند. احتمالا با كلي احساس نوستالژيك. بعد خودشان درموردش تصميم ميگيرند. اين كه با اسم فرزندان مزيّناش كنند يا به سليقه خود رنگآميزياش كنند. و البته ميتوان تصور كرد اگر پدرم چنين گزينهاي براي انتخاب داشت، عنوان "ماسخوله" را روياش حك ميكرد و احتمالا در جواب آنها كه كنجكاوانه در پي مفهوم اين عنوان بودند از علاقهي پسرش به "ماست" حرف ميزد.
Labels:
design
change-kiddin
داييام ميگويد آدم از بيستسالگي تازه متولد ميشود. با اين حساب اولين روز از 5 سالگيام تمام شد. و البته مبرهن است كه صبح ديروز بارها آسمان را نگاه كردم شايد برايم جور ديگري باشد. رگههايي از صورتي يا نارنجي. خاكستري كه مخصوص من باشد. مردمي كه حداقل به اين بهانه لبخند را در صورتشان ببينم. اما خب واقعيت جور ديگري رقم خورد و من كسل شدم.
Labels:
your possible pasts
2008/08/26
5 شهريور
مامان: ميشه برگردي اينتو (اشاره به شكم) دوباره به دنيا بياي؟
من: يه فكري واسش ميكنم
من: يه فكري واسش ميكنم
Labels:
your possible pasts
The Mist
Ollie: As a species, we're fundamentally insane. Put two of us in a room, we pick sides, and start dreaming up reasons to kill one another.
+
+
Labels:
bergamot flavour
2008/08/25
Walkman: MGMT- Electric Feel
+ + MGMT: Electric Feel
all along the eastern shore
put your circuits in the sea
this is what the world is for
making electricity
you can feel it in your mind
oh you can do it all the time
plug it in, change the world
you are my electric girl
2008/08/23
عروَت
پرسيديد علم يا ثروت. اشتباهي با طعم شعار. گاهي ميانديشيم. عشق يا ثروت. مرهمي هميشگي. و تو غوطهور در ثروت اندوختهات، نميفهمي چه ميگويم.
ببين جيم، بدون تو دورز هم نيست
آشناييام با اسم ويليام بليك محدود به دو چيز است. جيم موريسون و نامي كه جاني دپ در مرد مرده دارد. سخت است شنيدن موزيكي با عنوان دورز بدون موريسون. وقتي منزرك و رابي كريگر اين واقعيت را ناديده گرفتند، بايد بهايش را بپردازند. از سال 2003 كه پرونده شكايت جان دنسمور، والدين موريسون و خانوادهي بيوهاش پاملا باز شد حالا بعد از پنج سال به حكم دادگاه دو عضو ديگر گروه بابت اشتباهشان 5 ميليون دلار خواهند پرداخت.
استفاده از نام و لوگوي دورز براي كنسرتي كه داشتند و البته در كل براي مقاصد تجاري. آنها به قولشان عمل نكردند. قولي كه بعد از مرگ موريسون به هم دادند در عدم استفاده از اسم دورز. شايد هم لجبازي با دنسمور، نوازندهي درامز، كه در جواب دعوت آنها به شركت در كنسرت گفت "نميتوانيد خود را دورز بناميد به اين دليل كه بدون موريسون نميتوانيد دورز را داشته باشيد"
اگر درهاي احساس و ادراك پاك ميبود،
همه چيز چنانچه هست به چشم انسان ميآمد
بيپايان
ويليام بليك
Labels:
music
2008/08/22
زمين
خيلي خيلي خيلي وقت پيش در چنين روزي، زمينيها سيارهشان را به مقصد جايي ديگر، ترك كردند تا زندگي زيباتر و مهربانتر بسازند. گروهي در زمين ماندند. آنها كه سفينهها را شيطاني دانستند. چندي بعد زمين متلاشي شد و مسافران به احتراماش كه روزي خانه بود، مقصدشان را زمين ناميدند.
Labels:
delirium
2008/08/20
2008/08/19
جنگل توتورو
در دهههاي 70 و 80 قرن بيستم، با رشد سريع شهرنشيني در ژاپن، مثل هر كجاي ديگر اين كرهي خاكي انسانها طبيعت را فداي سكونتشان كردند. وقتي بود كه جنگل ساياما در توكيو درد نابودي را حس كرد.
1988 هايائو ميازاكي انيميشن همسايهي من توتورو را خلق كرد.
ماجراي دو دختر كوچك كه با توتوروها آشنا ميشوند. موجوداتي فانتزي، اشباح مهرباني كه در دل طبيعت ميپلكند و وقتي كسي حواساش نيست، شاخ و برگ درختان را رشد ميدهند، بزرگتر ميكنند.همه چيز زيباست اما در پس اين همه، ترس و وحشتي حس ميشود. مادر دخترها به دليل بيماري خطرناكي در بستر افتاده. حتي توتوروها هم نميتوانند واقعيت زندگي را پنهان كنند. (دنياي تصوير-ش 158)
دو سال بعد در 1990 ميازاكي بنيادي تاسيس كرد براي حفظ باقيماندهي جنگل ساياما و اسماش را جنگل توتورو گذاشت. سرمايهاي جمع شد تا زمينها، كه در واقع خود صاحب خود بودند، از مالك ديگري خريداري شوند و عدهاي داوطلبانه در نگهدارياش بكوشند.
و حالا هنرمنداني، با پروژهاي از كارهاي هنريشان در تصويرسازي، كتابهاي كميك، انيميشن و از اين دست اين راه را ادامه ميدهند.
Labels:
Graphic,
illustration,
one more cup of coffee
2008/08/17
بركت
فارغ از هر بهانهاي براي شكست در المپيك باز به واقعيتي تكراري ميرسيم:
"ديگر هيچ چيز بركت ندارد"
و تناقضي تلخ در معاني،
مردان غيور، مسئولان دلسوز، دعاي خير مردم
"ديگر هيچ چيز بركت ندارد"
و تناقضي تلخ در معاني،
مردان غيور، مسئولان دلسوز، دعاي خير مردم
Labels:
society,
your possible pasts
2008/08/15
Walkman: Cohen - Famous Blue Raincoat
زماني ميپنداشتم غبار زمان همه را ميپوشاند. من، تو، مردم
زماني ميپنداشتم مُردن، غريب است.
حقيقت در چشمهاي توست. به تازگي ِ گذشته. هميشه.
روزي دخترم غم نهاني را خواهد ديد. به پسرم قصهي چشمهايت را خواهم گفت.
و تو گوشهاي در دنيا، در آغوش مردي
جان ميكني براي فراموشي، مثل گذشته. هميشه.
زماني ميپنداشتم مُردن، غريب است.
حقيقت در چشمهاي توست. به تازگي ِ گذشته. هميشه.
روزي دخترم غم نهاني را خواهد ديد. به پسرم قصهي چشمهايت را خواهم گفت.
و تو گوشهاي در دنيا، در آغوش مردي
جان ميكني براي فراموشي، مثل گذشته. هميشه.
+ + Leonard Cohen: Famous Blue Raincoat
the last time we saw you you looked so much older
Your famous blue raincoat was torn at the shoulder
You'd been to the station to meet every train
And you came home without lili marlene
And you treated my woman to a flake of your life
And when she came back she was nobodys wife.
Ad. Ave [1]: Amnesty
China holds the current world record of executions with executing 1,010 people of 1,591 confirmed executions worldwide.
Although the Beijing Olympic committee declared that hosting the Olympics will help the development of human rights in China.
Labels:
Advertising
2008/08/14
آزرده
كل اتفاق در چند لحظه بود يا چند ساعت كه كوتاه شد در خواب. بيشتر از ده سال از آخرين ملاقات با آن زن كه هيچگاه افكار پريشاني نميآورد. و بعد اين همه سال در خواب، چه اتفاقي افتاد در درون، در فاصلهي زمانها و دنياها. لذتي ناب از دستكشيدن به تن. آزرده از اتفاقي كه فقط در خواب افتاد. نه فقط چون الان نزديك به پنجاه سال دارد كه در خواب اثري از گذشت زمان نبود. نه فقط به خاطر افكار غريزي نوجوان تازه بالغ ده سال قبل. فاميل نبود اما، خاله صدايش ميزدي. اين آزاردهنده است. اذيت ميكند. ساعتهاست اذيت ميكند. دخترهايش را دخترخاله نميگفتي اما او خاله بود. انگار خواب ديواري را فروريخت.
Websign Cafe [1]: ElanChicas
تنها تركيبي است كه به ذهنام آمده فعلن براي برچسب تازه. براي وقتهايي كه از طراحي يك سايت يا وبلاگ خوشم ميآيد و شايد بيهدف، لحظاتي به ديدن صفحهي اصلياش بگذرانم.
Labels:
Graphic,
websign cafe
Kako
در مقايسه با سايتهاي شخصي طراحاني كه ديدهام، كاكوفونيا منظمتر و به نظر كاملتر ميآيد. او برزيلي است و در سائوپائولو طراحي و تصويرسازي ميكند. جوايز بسياري گرفته و به تازگي نمايشگاهي از كارهايش در انگلستان برپا شده است. سايت او بخشهاي مختلفي دارد كه يكي از آنها امكان دريافت چند كاغذديواري از طرحهايش را ميدهد.
Labels:
Graphic,
illustration
2008/08/12
تابستان
ميداني، خيلي چيزها از آنجا نشات ميگيرد كه درست وقتي تو عروسكهاي رنگينات را ميشمردي، وقتي كه مامانت مواظب بود خاكي نشوي، و بعد كه گرماي تابستان را در استخر ويلاي پدري به مسخره گرفتي، من، شلوارم روي زانو وصلهاي داشت كه اديداساش را اشتباهي نوشته بودند، از همان گردهاي مسخرهي سورمهاي كه مامانجون با مهرباني برايم ميدوخت. تيلههايم، آنها كه كثيفتر بودند براي قمار فردا صبحاش اماده ميكردم و تميزها را با وسواس به آغوش جعبهاي كوچك ميسپردم. دستهايم خاكي بود، افتخارم بردن ِ عكس مارادونا هرچقدر هم تركخورده و پيچ خوردن در تاب موهاي رودي فولر "ايدين" بود.
Labels:
your possible pasts
Polly wants a drawing [15]: Crudely Chiseled Features
جايي زير همين آسمان، جايي در يوهانسبورگ، طراحي ميكند از دمدستترين چيزهايي كه به چشماش ميآيند تا آنها كه در ذهناش ميرقصند كه مجالي براي نشستن روي كاغذ پيدا كنند. اين جملات تمجيد يك هنرمند است. لذت ديدن دفتر طراحي يك دوست.
Labels:
Graphic,
Polly wants a drawing
2008/08/11
جاهليت مدرن
يادم باشد يك روز برايتان از جاهليت مدرن بگويم. چيزي كه امروز دچارش هستيم.
Labels:
delirium
Classic Posters-1
[Lucian Bernhard | 1909]
ايدهاش از اين مطلب آقاي اولدفشن آمد. كمي تاريخ را ورق بزنيم. سراغ طراحان گرافيك قديميتر برويم. آنها كه ديدن آثارشان، نه فقط به بهانهي تاريخ خلقشان، لذتبخش است. كه تاريخ خود بهترين شاهد كيفيت آثارشان در مقايسه با تكنولوژي امروزي است.
Labels:
Graphic
2008/08/10
Death and the Maiden
In a democracy, the midnight knock on the door can be friendly.
+ String Quartet No. 14 in D min (Schubert)
+ String Quartet No. 14 in D min (Schubert)
Labels:
bergamot flavour
Peur(s) du noir
بخشي از انيميشني فرانسوي كه به تازگي در فستيوال فيلم فانتزيا كانادا هم به نمايش درآمد. بيان و تفسير ترس از تاريكي، توسط شش هنرمند از كشورهاي فرانسه، ايتاليا و امريكا، اين انيميشن سياه و سفيد را پديد آورده است كه تيزرش را هم ميتوانيد در يوتيوب ببينيد.
2008/08/05
بدون عنوان
آرزويم زيستن دروجودت است. نه قلبات كه شلوغ است و پرجمعيت. شايد جزاير لانگرهانس جاي بهتري باشد.
Labels:
delirium
Subscribe to:
Posts (Atom)